عیدتون مبارک

 

اشعار عید نوروز, شعر در وصف بهار و نوروز

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی


من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی


چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی


در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی


نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی


گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی


حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

حافظ

 

 اشعار عید نوروز, شعر در وصف بهار و نوروز

اشعار زیبای نوروز

 

صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد


هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد


تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد


به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد


زفكر تفرقه باز آن تاشوي مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد


ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد


چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد


زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
مگر زمستي زهد ريا به هوش امد

حافظ

 

 اشعار عید نوروز, شعر در وصف بهار و نوروز

اشعار زیبای نوروز

 

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغر نباشد


زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد


غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد


ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد


بیا ای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد


بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد


ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد


شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد


من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد


به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد


کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد

حافظ


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : جمعه 29 اسفند 1393
چهارشنبه سوری

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود.

 

در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است.

 

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است.

 طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.

به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.

 

جشن مبارزه با تاریکی
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است.

در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.

 

آداب کهن تبریزی ها, چهارشنبه سوری

 

آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری :
چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:

 
کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری :

یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه

 

آجیل چهارشنبه سوری :

رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.

 
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری:

دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.

 

بوته افروزي

در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

زردي من از تو ، سرخي تو از من

غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا

اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

 

هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.


در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.

 

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( ... ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند.

در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:

 

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                    به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

 

آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها:

در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است.

چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند.

یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.

 

در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه  ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : ... آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و ...

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

حوادث چهارشنبه سوری:

هرگونه بی توجهی به نکات ایمنی و سهل انگاری در برپایی مراسم چهارشنبه سوری می تواند زیان های جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد.حادثه برای هرکسی اتفاق میافتد. در برخی حوادث افرادی کشته شده یا به شدت آسیب میبینند. اما از بروز اغلب حوادث از جمله حوادث چهارشنبه سوری میتوان جلوگیری کرد.

 

نکاتی جهت پیشگیری از حوادث ناشی از چهارشنبه سوری:

 *والدین در تهیه وسایل آتشبازی بی خطر فرزندانشان را همراهی نمایند. کودکان به هیچ عنوان شخصاَ نباید از مواد آتش بازی و محترقه استفاده نمایند.

*از نگهداری مواد محترقه، تهیه و ساخت وسایل آتش بازی به خصوص در منزل،زیر زمین،محل کار و ... جداً جلوگیری کنید.

*از حمل مواد محترقه و آتش گیر و انفجاری حتی به مقادیر بسیار کم، در جیب لباس و کیف جداًً خودداری کنید.

*در صورت نگهداری مواد آتش بازی، حتی کم خطر حتماً آن را در جای خشک و خنک نگهداری کنید.

*مواد آتش بازی (محترقه و انفجاری) را از محل هایی که مطمئن هستند خریداری کنید. این مواد را از دست فروش تهیه نکنید.

*همیشه در مواقع آتش بازی جهت اطفاء حریق، آب، کپسول اطفاء حریق و حتی الامکان جعبه کمکهای اولیه در دسترس باشد.

*مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را به طرف افراد دیگر پرت نکنید.

*هیچگاه مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را در ظروف شیشه ای یا فلزی قرار ندهید، زیرا در صورت انفجار ذرات شیشه یا فلز، به اطراف پرتاپ شده و سبب صدمات و خطرات جانی خواهد شد.

*هیچگاه از الکل برای آتش گیری مواد استفاده نکنید.


*از آتش زدن لاستیک، هیزم، کارتن خالی و امثال آن چه در واحدهای مسکونی و چه در معابر ، کوچه و خیابان خودداری نمایید.

*از پرتاب مواد آتش زا مانند فشفشه و موشک بر روی درخت ها، بام و بالکن منازل که از عوامل عمده بروز آتش سوزی است جداً خودداری کنید.


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393
شعری برای روح تنها برادرم که تو سن 19سالگی فوت کرد

ای برادر ای تمام هستی ام

ای برادر ای نگار مستی ام

ای برادر ای که هم مادر بودی هم پدر

ای که در تمام عمرت بودی خونین جیگر

از چه بگویم از دلت یا از سرت

یا که از درد تمام پیکرت

پیکرت ریش ریش شد،،ریش ریش شد

جان مولا ،جان من اتیش شد

ای برادر با رفتنت پشتم شکست

روح از تنت برفت و جانم ز تن برفت

ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را

جان مولا این چه کاری بود ما را

پدر گر رفت برادر بود جایش

برادر رفت ولی هیچکس نیست جایش

تقدیم به روح برادر عزیزم رضا

تنها رفیق شفیقی بود که داشتم اونم رفت دوست عزیزی که داری نگاه میکنی الان یه فاتحه بخون ممنون میشم

 


|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393
فروشگاه بهشاد

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز و بازدید کننده محترم

امروز فروشگاه بهشاد به مدت 10 روز راه اندازی شد

لطفا بازدید فرمایید و ادرس را با دوستان خود در میام بگذارید تا دیدن فرمایند

با تشکر مدیریت وبلاگ

­http://alfa.tizweb.ir/shop


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : شنبه 20 دی 1393
مدیریت وبلاگ

با عرض سلام خدمت شما دوستان عزیز و بینندگان وبلاگ

از تاریخ93/8/18تا موقعی که خدمتم تموم شه و یا بیام مرخصی این وبلاگ دیگه اپدیت نخواهد شد و ممنون میشم به دوستانتون این وبلاگ رو معرفی کنید تا بیان وسربزنن که وبلاگم مسدود نشه

با ارزوی موفقیت و تشکر فراوان برای شما دوستان عزیز و بینندگان وبلاگ


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 18 آبان 1393
مقاله در مورد محرم و صفر

 

مقاله در مورد محرم و صفر

 

مقاله ای در مورد محرم و عاشورا

ماه  محرم  یا محرم‌الحرام نخستین ماه تقویم اسلامی (هجری قمری) و به اعتقاد مسلمانان از جملهٔ ماه‌های حرام است. به‌همان‌گونه که پیش از ظهور اسلام، در دوران جاهلیت، جنگ و خونریزی در این ماه‌ها ممنوع بود، محمد نیز همان را تأیید کرد.
بقیه در ادامه مطلب…
حسین بن علی

حسین از همان ابتدا بیعت با یزید را نپذیرفت. یزید نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین پسر علی موافق راه و روش حکومت هم عصر خود نبود. بنابراین حاضر به بیعت کردن با یزید نشد و با خانواده خود برای حج از مدینه به مکه رفت.

در این هنگام عده‌ای از مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامه‌هایی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز که مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاده بود، خود مراسم حج تمتع را به عمره تبدیل کرد و بطرف کوفه حرکت نمود. ابتدا شماری از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند؛ اما با ورود عبیدالله بن زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و خبر آورده بود که حسین مراسم حج را نیمه کاره گذاشته و قاضی شریح فتوای قتل او را داده‌است و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را ترک کنند تا بلکه حسین را از ترک حج و آمدن به کوفه منصرف کرده و مانع بیعت مردم کوفه با وی شوند، مردم کوفه بیعت خود را از حسین پسرعلی پس گرفتند و به مخالفت با حسین پسر علی روی آوردند. او سرانجام در روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری قمری (برابر بیست و یکم مهرماه سال ۵۹ خورشیدی) به همراه ۷۲ تن از یارانش کشته‌شدند. شیعیان همه سال سالروز کشته شدن حسین را با مراسم مذهبی و عزاداری پاس می‌دارند.

عاشورا، دهمین روز از ماه محرم در گاه‌شماری هجری قمری، روز مقدس مسلمانان است.[۱] شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است که با گاه‌شماری هجری خورشیدی این روز برابر با سه‌شنبه، ۲۰ مهر ۵۹ خورشیدی است.[۲] هرچند براساس گاه‌شماری هجری قمری قراردادی این روز با چهارشنبه، ۲۱ مهر تطبیق داده می‌شود.[۳][۴] در این روز حسین بن علی – امام سوم شیعیان – و یاران وی در رویداد کربلا در جنگ با لشکر یزید کشته شدند و مسلمانان در آن سوگواری می‌کنند. در مناطق شیعه نشین مراسم عزاداری برگزار می‎‏‌شود. در تقویم رسمی ایران، افغانستان، عراق، پاکستان و هند این روز تعطیل می‌باشد.


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : دو شنبه 12 آبان 1393
جملات زیبا حماسه حسینی

استاد مرتضی مطهری در یکی از سخنرانی‌هایش درباره تحریفات مربوط به واقعه عاشورا فریاد می‌زند که ما امام حسین خراب کن هستیم! و از علل آن می‌گوید :

« [ امام ]حسین(ع) می‌گوید من نهضت کردم برای امر به معروف، برای اینکه دین را زنده کنم، برای اینکه با مفاسد مبارزه کنم. نهضت من یک نهضت اصلاحی اسلامی است.

[ ولی ] ما آمدیم یک چیز دیگری گفتیم و[ آن ] تحریف کردیم.


ما گفتیم [ امام ] حسین [ علیه السلام ] یک شرکت بیمه تاسیس کرد، بیمه‌ی گناه. گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم. در عوض چه می‌گیرم؟ شما برای من اشک بریزید، من در عوض گناهان شما را جبران می‌کنم، اما شما هرچه می‌خواهید باشید، ابن‌زیاد باشید، عمرسعد باشید.

ما می‌گوییم یک ابن‌زیاد در دنیا کم بود، یک عمرسعد در دنیا کم بود، یک سنان‌بن‌انس در دنیا کم بود، یک خولی در دنیا کم بود، امام حسین خواست خولی در دنیا زیاد شود، عمر سعد در دنیا زیاد شود، گفت أیها‌الناس هرچه می‌توانید بد باشید که من بیمه‌ی شما هستم!»

منبع:جملات زیبای گیله مرد


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : پنج شنبه 8 آبان 1393
عاشورا روز ظهور

درباره قیام و ظهور امام زمان (عج) روایات مختلفی وارد شده است که در آن ها نوروز ، عاشورا ، شنبه و یا جمعه روز ظهور معرفی شده است .

در مورد احتمال یکی شدن عاشورا ، نوروز و یکی از روزهای شنبه یا جمعه باید گفت این احتمال وجود دارد چون عاشورا بر اساس سال قمری و نوروز بر اساس سال شمسی حساب می شود و شنبه یا جمعه هم روز های هفته هستند که ممکن است با هر مناسبتی تداخل کنند .

اما در مورد اختلاف شنبه و جمعه باید گفت این هم قابل توجیه است روایات روز جمعه به روز ظهور و روایات روز شنبه به روز استقرار حکومت حضرت تفسیر می شوند .

اما آنچه مورد بحث ماست مصادف شدن روز ظهور ( حال چه نوروز باشد چه نباشد و چه جمعه باشد چه شنبه ) با روز عاشورا است که در این زمینه می توان به 2 حدیث معتبر اشاره کرد :

 

1 . امام محمد باقر (ع) می فرماید :

"گویا حضرت قائم (عج) را می بینم که روز عاشورا ، روز شنبه ، بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش روی او ندا می کند : بیعت برای خداست . پس زمین را پر از عدل می کند ، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود ."

منابع : غیبة طوسی ، صفحه 274 / کشف الغمه ، جلد 3 ، صفحه 252 / بحارالانوار ، جلد 52 صفحه 290

 

2 . امام جعفر صادق (ع) می فرماید :

"قائم ( درود خدا بر او باد ) در شب بیست و سوم ماه رمضان ، به نام {شریفش} ندا می شود و در روز عاشورا ، روزی که حسین بی علی (ع) در آن کشته شد ، قیام خواهد کرد ."

منابع : غیبة طوسی ، صفحه 274 / بحارالانوار ، جلد 52 صفحه 290

 

با توجه به دو حدیث بالا روز ظهور موعود روز عاشورا خواهد بود !


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 7 آبان 1393
ایستادگی در برابر تردیدافکنی خواص؛ کارِ بزرگ امام حسین(ع)

کاری که امام حسین (علیه السّلام) کردند، یک کار فوق‌العاده‌ای است. یعنی ابعاد آن از آنچه که ما امروز محاسبه میکنیم، خیلی بالاتر است. ما جوانبش را، ریزه‌کاری‌هایش را غالباً ندیده میگیریم.

صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سخت‌تر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. کی‌ها؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجسته‌ی بزرگ آن روز دنیا، آقازاده‌های مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم.

آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، تردیدافکنی‌ها، راه شرعی درست‌کردن‌ها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 7 آبان 1393
درس هاي عاشورا

عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد.

درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت.

درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک وبزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم‌در یک صف قرار میگیرند.

درس میدهد که جبهه دشمن با همه تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است. (همچنان که جبهه بنی امیه، به‌وسیله کاروان اسیران عاشورا، در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فنای جبهه سفیانی منتهی شد.)

درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی بصیرتها فریب میخورند. بی بصیرتها در جبهه باطل قرار میگیرند؛ بدون این‌که خود بدانند. همچنان که در جبهه ابن‌زیاد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بی بصیرتها بودند.

اینها درسهای عاشوراست. البته همین درسها کافی است که یک ملت را، از ذلّت به عزّت برساند.

همین درسها میتواند جبهه کفر و استکبار را شکست دهد. درسهای زندگی سازی است.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 7 آبان 1393
باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا

ای حسین فاطمه این کینه هامان را ببین
قلب مجروح درون سینه هامان را ببین
یازده خورشید را کشتند و داغ تو فزون
تکه تکه زین ستم آیینه هامان را ببین

گرچه شد خورشید ما در پرده ی غیبت ولی
می رسد نورش ز ماه حضرت سید علی*
باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا**
باز هم فتنه،  اگرچه هست حجت ها جلی

ترس ما کشته شدن یا غارت این خانه نیست
بلکه دنیایی شدن با مسلک کوفی گری ست
گر که بگذاریم امام خویش را تنها به تشویق هوا
فرق ما با آن جنایت پیشگان سفله چیست؟***

ای حسین فاطمه داغت درون قلب ماست
نهضتت رسواگر روی تمام فتنه هاست
شمر را در هر زمان نومید از قتلی کنیم****
که پی خورشید و مه دشنه به دست و بی حیاست


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 7 آبان 1393
ماه محرم و من و مهماني ات حسين

دلبستگي به غير شما مي كشد مرا
اميد هم به خير شما مي كشد مرا

ماه محرم و من و مهماني ات حسين
شيدايي زهير شما مي كشد مرا
.
.
عالم به جوش آمده از ذكر نام تو
گستردگي سير شما مي كشد مرا


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 7 آبان 1393
فداکاری تا چه حد؟؟؟؟؟همسرم منو ببخش

زن و شوهر جوانی سوار بر موتور در دل شب می‌راندند آنها از صمیم قلب همدیگر را دوست داشتند…

زن جوان: یواشتر برو من می‌ترسم! مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: خواهش می‌کنم من خیلی می‌ترسم! مرد جوان: خوب اما باید اول بگی دوسم داری… زن جوان: دوستت دارم حالا می‌شه یواشتر بری… مرد جوان: مرا محکم بگیر… زن جوان: خوب حالا می‌شه یواشتر برونی؟ مرد جوان: باشه، به شرط این‌که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری آخه نمی‌تونم راحت برونم، اذیتم می‌کنه…

روز بعد روزنامه‌ها نوشتند:

    “برخورد یک موتور سیکلت با ساختمانی حادثه آفرید…”

در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد یکی از سرنشینان زنده ماند و دیگری درگذشت… مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود… و خودش رفت تا او زنده بماند…


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 22 مرداد 1393
یا مهدی ادرکنی

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

دل من داند و من دانم و تنها دل من....

یا عشق ادرکنی...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 8 مرداد 1393
یا صاحب الزمان

السلام علیک یا صاحب الزمان

میدانم که از چشمتان افتاده ام اقا

ولی اینرا هم میدانم که سلامم را بی جواب نمیگذارید

که جواب سلام واجب است

پس ای حضرت عشق هر روزصبح سلامتان میکنم

شاید خودتان دستم را بگیرید

شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای

وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای

دیری است آسمان مرا شب گرفته است

خورشید من، برای چه تأخیر کرده‌ای؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 8 مرداد 1393
خرید اسان کارت شارژ

بسم الله الرحمن الرحیم

برای خرید کارت شارژ با قرعه کشی روزانه 3بار به ادرس زیر مراجعه فرمایید

http://hussain.1000charge.com/


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 8 مرداد 1398
عید سعید فطر بر همه شیعیان جهان مبارک

 

بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد

بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته

بر بوی بهار تو از غیب نوید آمد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : دو شنبه 6 مرداد 1393
رقص کرکس در بیت المقدس

اهرام، در تمامت فرعون قد کشید
از بهت خاک، قدمت فرعون قد کشید
پر شد دوباره گوش به گوشِ زمین، سکوت
خون شد دوید در رگ هر ذره این سکوت
سگ‌ها به زخم‌های زمین حمله‌ور شدند
سگ‌های حمله‌ور شده، هِی بیشتر شدند
در پایکوب فاجعه گُل‌ها لگد شدند
گلدسته‌های مسجدالاقصی لگد شدند
***
در گوشه گوشه‌های زمین، رقص کرکس است
این شهر زیر فاجعه، بیت المقدس است
زیتون‌های یائسه را باد چیده است
طوفان به عمق باغچه‌ها هم رسیده است
باروت، سایه بر سر آیینه‌ها کشید
دستی به زخم خوردگی سینه‌ها کشید
***
آواز عاشقانه‌ی باران شکسته شد
خواب بهار، در سر گلدان شکسته شد
خواب بهار، خواب خوش یک زمین بهار
در زیر پایکوب زمستان شکسته شد
باران اتفاق، زمین را نشانه رفت
شهری در آستانه‌ی طوفان شکسته شد
بر گرده‌ی خمیده‌ شب، چنگ زد کسی
یک سایه در کنار خیابان شکسته شد
رقص گلوله، پلک زمین را ز هم گشود
شب، زیر قارقار کلاغان شکسته شد
باروت و دود، در ریه‌های زمین دوید
تاریخ مات و گنگ و پریشان شکست
***
از آستین شهر، ابابیل پر گرفت
یک لحظه خواب در سر شیطان شکسته شد
باور، در استین زمین نطفه بست و بعد
فریاد زد که غربت ایمان شکسته شد
شلاق و تیر و ترکش و باروت اثر نکرد
قانون تازیانه چه آسان شکسته شد؟
***
با خون و زخم، «قبه‌ی موسی» هنوز هست
در چنگ باد «مسجدالاقصی» هنوز هست
رقص کبوتران هر از گاه، دیدنی است
در چنگ باد «قبه الارواح» دیدنی است
***

بوی زلال حادثه از دور می‌رسد
فردا میان هاله‌ای از نور می‌رسد
فردا در آستانه در، نطفه بسته است
فردا در انتهای همین شب، نشسته است
این شب، در انتظار نفس‌های آخر است
فردای بهتری که زمین مال غنچه‌هاست
فردای دست‌های تو، آمال غنچه‌هاست
فردا حقیقتی‌ست در آغوش چنگ تو
فردا، جوانه می‌زند از پای سنگ تو
ارابه‌های خسته، زمین‌گیر می‌شوند
وقتی که دست‌های تو تکثیر می‌شوند
فردا، پر است از گل زیتون دست‌هات
فردا، نشسته در رگ و در خون دست‌هات
باروت، زیر سنگ تو آوار می‌شود
بیروت، پا گرفته و بیدار می‌شود
این شب، در انتظار نفس‌های آخر است
فردای کوچه‌های تو، فردای بهتر است

علی سعادت شایسته، کوه‌ها سنگ می‌زایند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : دو شنبه 6 مرداد 1393
اشعار شهادت حضرت علی (ع)

شعر شهادت حضرت علی

شعر ماه رمضان, شعر درباره حضرت علی 

من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست

این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست

این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است

به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست

منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او

پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست

آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است

بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست

لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد

که جهان، آینه در آینه حیران علی ست

کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است

تا بدانیم کلید در این خانه علی ست

از دم صبح ازل نام علی را می خواند

دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست

محمد حسین صفاریان


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : پنج شنبه 26 تير 1393
مقاله ای بسیار کوتاه و زیبا در مورد حضرت علی (ع)

emam-Ali

امام علی(ع) زودتر از تمام مردم عصر خود به خدا و رسولش(ص) ایمان آورد و نماز گزارد.

 بار خدایا من نخستین کسی هستم که به حق رسیده و آن را شنیده و پذیرفته است و هیچ کس بر من در امر نماز سبقت نگرفت، مگر رسول خدا(ص)، و نیز فرموده‌اند: «من هفت سال پیش از آن که کسی با پیامبر نماز بخواند، با او نمازگزاردم.» (۱)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
شب قدر چه شبی است؟

مراد از شب قدر، تقدیر و اندازه ‏گیری است و شب قدر شب اندازه‏ گیری است و خداوند متعال در این شب حوادث یک سال را تقدیر می‏کند و زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و اموری از این قبیل را در این شب مقدر می‏گرداند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
شب قدر

بسم الله الرحمن الرحیم v انا انزلناه فی لیلة القدر v و ما ادراک ما لیلة القدر v لیلة القدر خیر من الف شهر v تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر v سلام هی حتی مطلع الفجر

به نام خداوند بخشایشگر مهربان v ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم v و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟! v شب قدر بهتر از هزار ماه است v فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل می‌کنند v شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده. (قرآن کریم، سوره قدر)

در طول سال، ساعات، روزها، شبها و ماهها و اساساً زمانهای متفاوتی وجود دارد. اما در میان همگی این زمانها، بعضی به واسطه عنایت و توجه خداوند و اثراتی که بر این زمانها مقرر شده یا اتفاقاتی که در آنها روی داده یا می‌دهد، دارای اهمیت، شرافت و عظمت ویژه‌ای هستند. یکی از این زمانها شب قدر است. در آیین اسلام، این شب با ارزش‌ترین و برترین شب در طول سال است. اهمیت این شب تا حدی است که نه تنها آیات مختلفی از سور قرآن کریم درمورد خصوصیات این شب نازل شده، بلکه سوره‌ای مستقل نیز به این نام و در خصوص شب قدر در قرآن کریم وجود دارد.(1)

برای بیان روشنتر اهمیت این شب، می‌توان دو دسته آیات قرآنی که درباره این شب نازل شده‌اند را در نظر گرفت. دسته‌ای از این آیات به بیان عظمت و شرافت فوق‌العاده این شب می‌پردازند و دسته دیگر بیانگر اثرات این شب هستند.

از دیدگاه قرآن کریم عظمت و شرافت این شب آن قدر والاست که خداوند می‌گوید: "و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟"(2) با کمی دقت در آیاتی از قرآن کریم که در آنها نیز این گونه خطاب به کار رفته است، درمی‌یابیم که خداوند هنگام اشاره یا تذکر به امور بسیار پر‌اهمیت به این صورت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد خطاب قرار داده است. به عنوان مثال وقتی صحبت از قیامت و عظمت این روز به میان آمده و آگاهی و جلب توجه مردم به اتفاقات بسیار بزرگ آن روز مورد نظر بوده، از این نوع خطاب استفاده شده است.(3) در آیه شریفه سوره قدر هم اگر خداوند برترین مخلوق خود و آخرین فرستاده خویش را اینگونه مورد خطاب قرار می‌دهد، به دنبال بیان عظمت فوق‌العاده این شب است.

در آیه‌ای دیگر خداوند این شب را از (حدود) سی هزار شب که شب قدری در آنها وجود ندارد، برتر دانسته است.(4) به وضوح این مقایسه و برتری شگفت‌انگیز، به طور ملموس‌تری عظمت این شب را برایمان روشن می‌کند.

در دسته دوم از آیات قرآن کریم، خداوند به بیان خصوصیات این شب می‌پردازد. دارا بودن چنین خصوصیاتی موجب می‌شود که این شب اثرات خاص و منحصر به فردی را در میان تمامی شبهای سال داشته باشد. به عنوان نمونه این شب شبی «مبارک» خوانده شده است.(5) مبارک به معنای پرخیر و برکت است و به کار بردن این تعبیر در خصوص شب قدر به این مفهوم است که این شب بلند مرتبه، گنجایش و ظرفیت خیر کثیری را دارد. تا حدی که به تصریح آیات قرآن کریم، نزول قرآن در این شب صورت گرفته است.(6)(7) همچنین به سبب خیر و برکت فراوان در این شب رحمت و مغفرت خداوند به سوی بندگان نازل می‌شود.

از دیگر اثرات مهم شب قدر می‌توان به عدم صدور عذاب در این شب و در امان بودن بندگان از عقوبتهای الهی(8)، اشاره کرد. چرا که خداوند صراحتاً سرتاسر این شب، از لحظه آغاز تا سپیده دم آن را سرشار از "سلامت" می‌خواند.(9)

هر انسان با دقت در عظمت و شرافت اینچنین شبی و تأمل در اثرات آن و وقایعی که در آن اتفاق می‌افتد، به طور طبیعی به دنبال شناخت بیشتر و آگاهی از جوانب مختلف شب قدر خواهد بود. ما نیز در این مجال کوتاه، برآنیم تا هر چه بیشتر در حد توان ابعاد مختلف این شب را بررسی کنیم. از این رو در ادامه در خصوص معنای قدر، رویداد‌هایی که در این شب واقع می‌گردد، زمان وقوع چنین شبی و طریقه بهره‌گیری هر چه بیشتر از برکات آن بیشتر تأمل می‌کنیم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
چند عکس از حرم امام رضا (ع)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
عرشیا موزیک

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
زندگی نامه و فضایل امام رضا(ع)

ولادت

حضرت امام رضا علیه السلام هشتمین پیشوای شیعیان ،فرزند حضرت امام کاظم و نجمه خاتون است که در مدینه منوّره ولادت یافت.
اسم مبارک آن امام علی، کنیه‌اش ابوالحسن و ملقب به رضا است. حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام در دوران زندگی‌اش بارها آن حضرت را به عنوان وصی و خلیفه خود و امام مردم معرفی می‌فرمود.
از حضرت رضا علیه‌السلام
معجزات و کرامات فراوانی در تاریخ ثبت شده است.

فضائل

امام رضا دارای اخلاقی بسیار نیکو بود؛ به‌طوری که دوست و دشمن به فضیلت و مکارم اخلاق او اقرار داشتند. امام از ذوق سرشاری برخوردار بود و گاهی مطالب عمیق و مفیدی را در قالب شعرهای نغز و شیرینبیان می‌فرمود.

دعوت مامون از امام به سوی مرو

پس از مرگ هارون ، فرزندش مامون با برادر خود امین به مخالفت برخاست و سرانجام او را کشت و خود بر اریکه خلافت تکیه زد. پس از مرگ امین، آشفتگی اوضاع کشور سبب شد از هر گوشه و کناری، گروهی قیام کنند. مامون برای آرام‌کردن اوضاع، چاره‌ای ندید جز اینکه از نفوذ معنوی حضرت رضا علیه‌السلام استفاده کند.
پس امام را به مقرّ حکومتش
مرو دعوت کرد. امام چندین بار از رفتن به مرو عذر خواست ولی مامون نپذیرفت. لذا پس از وداع با قبر مطهّر جدشان ،رسول الله، و اهل بیت خود به طرف مکّه حرکت کرد و پس از وداع با خانه خدا به طرف خراسان رهسپار شد.

از حضرت رضا علیه السلام در
راه مکه به خراسان مخصوصاً در شهر نیشابور معجزات بسیاری دیده شد و سخنان آموزنده ای در تاریخ به ثبت رسید که از مهمترین آنها حدیث معروف سلسله الذهب است که در نیشابور ایراد فرمود.

مأمورین مأمون، امام رضا را از نیشابور به طرف طوس حرکت دادند و از نواحی
ده‌سرخ و رباط سعد گذشتند و به سناباد* وارد کردند.

حضرت در سناباد جای قبر مطهّر خود را نشان دادند و پس از اقامتی کوتاه از سرخس به مرو ،مقرّ حکومت مأمون، رفتند.

پیشنهاد ولایتعهدی مأمون:

مأمون در ابتدا پیشنهاد خلافت را به امام داد ولی امام نپذیرفت؛ لذا مأمون پیشنهاد ولایتعهدی خود را داد که باز هم امام حاضر به قبولش نشد. ولی مامون چاره‌ای نداشت و به همین دلیل ولایتعهدی خود را با تهدید به قتل، به آن حضرت تحمیل کرد.

حضرت رضا علیه السلام که خود را مجبور دید، با اکراه تمام، ولایتعهدی را با
شرایط سنگینی قبول فرمود. مامون هم به اجبار، آنها را پذیرفت و دستور داد جشنی به پا کنند و مردم با امام به عنوان ولی‌عهد بیعت نمایند.

بعضی از بزرگان
بنی‌عباس و حتی بعضی از بنی‌هاشم به امام حسد می‌ورزیدند و از این عمل مأمون سخت ناراضی بودند، ولی مأمون با دادن هدایا و عطایای فراوان آنها را راضی کرد؛ جز سه نفر که از بیعت با امام سر باز زدند و مأمون هم آنها را به حبس انداخت .

سپس مأمون جریان ولایتعهدی را برای حکام و عاملین خود نوشت و به شهرهای دور‌دست فرستاد و
تغییراتی در اداره کشور اعمال کرد؛ به نام حضرت رضا سکه زد و دستور داد نام امام را در خطبه‌ها به نیکویی ببرند و شاعران در مدحش قصیده و شعر بسرایند. اما امام مکرّراً می فرمود: « این امر تمام نخواهد شد و ولایتعهدی به وقوع نخواهد پیوست. »

آزار مامون

مامون که همیشه کینه حضرت رضا را در دل می‌پروراند، با سیاست‌های زیرکانه و منافقانه‌ی خود، موجب آزار امام می‌شد و گاه و بیگاه اموری را برخلاف شروط اولیه به امام رضا تحمیل می‌کرد، که درخواست اقامه نماز عید فطر از آن جمله است.
حتی یک بار دستور داد غلامانش به خانه امام یورش ببرند و او را قطعه‌قطعه کنند اما به لطف خداوند، امام از این واقعه جان سالم به در برد. یکی از سیاست‌های مأمون برای شکستن ابهت و جلالت حضرت رضا علیه السلام برگزاری
مجالس مباحثه با صاحبان ادیان و مذاهب مختلف بود تا شاید در این گیرودار، امام از جواب بعضی سؤالات، عاجز بماند و تقدس و عظمتش شکسته شود. حتی گاهی خود مامون شروع می‌کرد و سوالات پیچیده قرآنی و مذهبی طرح می‌کرد.

ناگفته نماند خلفاء جور غالبا اهل عیش و طرب بودند و به دنبال علم و دانش نمی‌رفتند. مامون هم بی‌تقوا و فاسد بود ولی در عین حال، هم ظاهر خود را حفظ می‌کرد و هم به دنبال تفسیر و مسائل مذهبی و کلامی می‌رفت. لذا گاهی خودش با مخالفین شیعه به
بحث و گفتگو می پرداخت و جواب آنان را شخصاً به عهده می گرفت.
شهادت

حضرت رضا علیه السلام در هر فرصتی، مأمون را نصیحت و موعظه می‌فرمود، امّا او تا می‌توانست بر امام حسد می‌ورزید و در صدد تحقیر امام برمی آمد و به هر حیله و نیرنگ ، مقاصد شوم و شیطانی خود را دنبال می‌کرد تا سرانجام تصمیم گرفت امام را مسموم کند و او را که مانع بزرگی بر سیاست‌ها و دنیاطلبی‌اش بود، از میان بردارد.

شهادت حضرت رضا علیه السلام به دست مأمون از صدر اسلام برای اهل حدیث مسلم و معلوم بود و حتی به تصریح رسول خدا و امیرالمؤمنین و امام صادق علیهم السلام در تاریخ ثبت شده بود؛ خود آن حضرت نیز بارها از شهادت خود خبر می‌داد و حتی قاتل خود را مشخّص و جای قبر خود را معیّن می‌فرمود.
پس از شهادت

پس از شهادت، بدن مقدّس امام را جلوتر از قبر هارون الرشید دفن کردند. قبر مطهر امام رضا علیه السلام از آن زمان تا امروز زیارتگاه مسلمین و شیعیان جهان است. برای زیارت امام از ائمه اطهار ثواب‌های فراوانی نقل شده است و از آن روضه منوره، معجزات و کرامات بی شماری به وقوع پیوسته است. حضرت رضا علیه السلام یک فرزند بیشتر نداشت که حضرت جواد علیه السلام بود؛ ولی براداران زیادی داشت از جمله زید بن موسی که علیه مأمون قیام کرد.
از امام رضا علیه‌السلام
کلمات و سخنان آموزنده‌ای به یادگار مانده و صدها حدیث روایت شده است. در عمر پر برکتش شاگردان زیادی تربیت فرمود که مناظرات آنان بهترین گواه بر عظمت مقام او است. از سوی دیگر پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر،عده‌ای از پیروانش به امام رضا ایمان نیاوردند که به آنها واقفیه می گویند.

جایی در طوس که قبل از آباد شدن شهر مشهد، روستای بزرگی بوده و اکنون قبر حضرت رضا در آنجا واقع است .
منابع :
بحارالانوار، ج 49 ـ اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه‌السلام.

فضايل امام رضا(ع)

كتاب: زندگى سياسى امام هشتم،  نويسنده: سيد جعفر شهيدى

اين از چيزهايى است كه تمام مورخان درباره آن اتفاق نظر دارند.

كوچكترين مراجعه به كتابهاى تاريخى اين نكته را بخوبى روشن مى‏گرداند. حتى مامون بارها خود در فرصتهاى گوناگون آن را اعتراف كرده مى‏گفت: رضا(ع) دانشمندترين و عابدترين مردم روى زمين است. وى همچنين به رجاء بن ابى‏ضحاك گفته بود:  «…  بلى اى پسر ابى‏ضحاك، او بهترين فرد روى زمين، دانشمندترين و عبادت پيشه‏ترين انسانهاست ...»

مامون به سال 200 كه بيش از سى و سه هزار تن از عباسيان را جمع كرده بود، در حضورشان گفت: « … من در ميان فرزندان عباس و فرزندان على رضى الله عنهم بسى جستجو كردم ولى هيچيك از آنان را با فضيلت‏تر، پارساتر، متدينتر، شايسته‏تر و سزاوارتر به اين امر از على بن موسى الرضا نديدم...».

موقعيت و شخصيت امام على(ع)

اين موضوع از مسائل بسيار بديهى براى همگان است. تيره‏گى روابط بين امين و مامون به امام اين فرصت را داد تا به وظايف رسالت‏خود عمل كند و به كوشش و فعاليت‏خويش بيفزايد. شيعيانش نيز اين فرصت را يافتند كه مرتب با او در تماس بوده از راهنماييهايش بهره ببرند. پس در نتيجه، امام رضا از مزاياى منحصر به فردى سود مى‏جست و توانست راهى را بپيمايد كه به تحكيم موقعيت و گسترش نفوذش در قسمتهاى مختلف حكومت اسلامى بيانجامد حتى روزى امام به مامون كه سخن از ولايتعهدى مى‏راند، گفت: «. . . اين امر هرگز نعمتى برايم نيفزوده است. من در مدينه كه بودم دستخطم در شرق و غرب اجرا مى‏شد. در آن موقع، استر خود را سوار مى‏شدم و آرام كوچه‏هاى مدينه را مى‏پيمودم و اين از همه چيز برايم مطلوبتر مى‏نمود...»(

در نامه‏اى كه مامون از امام تقاضا مى‏كند كه اصول و فروع دين را برايش توضيح دهد، او را چنين خطاب مى‏كند: «اى حجت‏خدا بر خلق، معدن علم و كسى كه پيروى از او واجب مى‏باشد...» مامون او را «برادرم‏» و «اى آقاى من‏» خطاب مى‏كرد.

در توصيف امام، مامون براى عباسيان چنين نگاشته بود: «. . . اما اينكه براى على بن موسى بيعت مى‏خواهم، پس از احراز شايستگى او براى اين امر و گزينش وى از سوى خودم است. . . اما اينكه پرسيده‏ايد آيا مامون در زمينه اين بيعت‏بينش كافى داشته، بدانيد كه من هرگز با او بيعت نكرده مگر با داشتن بينايى كامل و علم به اينكه كسى در زمين باقى نمانده كه به لحاظ فضيلت و پاكدامنى از او وضع روشنترى داشته و يا به لحاظ پارسايى، زهد در دنيا و آزادگى بر او فزونى گرفته باشد. كسى از او بهتر جلب خشنودى خاص و عام را نمى‏كند و نه در برابر خدا از وى استوارتر كسى ديگر يافت مى‏شود. . . »

از يادآورى اين مطالب به وضوح به خصوصيات امام، موقعيت و منش وى پى مى‏بريم، مگر نگفته‏اند كه: «فضيلت آن است كه دشمنان بر آن گواهى دهند»؟

باز از چيزهايى كه دلالت‏بر بزرگى و شوكت امام دارد، روايتى است كه گزارش كننده چنين نقل مى‏كند: «من در معيت امام بر مامون وارد شدم. مجلس مملو از جمعيت‏بود، محمد بن جعفر را گروهى از طالبيان و هاشميان احاطه كرده بودند و فرماندهان نيز حضور داشتند. به مجرد ورود ما، مامون از جا برخاست، محمد بن جعفر و تمام افراد بنى هاشم نيز بر پا شدند. آنگاه امام و مامون در كنار هم نشستند، ولى ديگران همچنان ايستاده بودند تا امام همه را اذن جلوس داد. آنگاه ساعتى بگذشت و مامون همچنان غرق توجه به امام بود. . . »

علل پذيرش ولايت عهد توسط امام رضا(ع)

پس از آنكه امام تراژدى پيشنهاد خلافت را با توجه به جدى نبودن آن از سوى مامون، پشت‏سر نهاد، خود را در برابر صحنه‏بازى ديگرى يافت. آن اينكه مامون به رغم امتناع امام هرگز از پاى ننشست و اين بار وليعهدى خويشتن را به وى پيشنهاد كرد. در اينجا نيز امام مى‏دانست كه منظور تامين هدفهاى شخصى مامون است، لذا دوباره امتناع ورزيد، ولى اصرار و تهديدهاى مامون چندان اوج گرفت كه امام بناچار با پيشنهادش موافقت كرد.

دلايل امام براى پذيرفتن وليعهدى

هنگامى امام رضا(ع) وليعهدى مامون را پذيرفت كه به اين حقيقت پى برده بود كه در صورت امتناع بهايى را كه بايد بپردازد تنها جان خودش نمى‏باشد، بلكه علويان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع مى‏شوند. در حالى كه اگر بر امام جايز بود كه در آن شرايط، جان خويشتن را به خطر بيفكند، ولى در مورد دوستداران و شيعيان خود و يا ساير علويان هرگز به خود حق نمى‏داد كه جان آنان را نيز به مخاطره دراندازد.

افزون بر اين، بر امام لازم بود كه جان خويشتن و شيعيان و هواخواهان را از گزندها برهاند. زيرا امت اسلامى بسيار به وجود آنان و آگاهى بخشيدنشان نياز داشت. اينان بايد باقى مى‏ماندند تا براى مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حل مشكلات و هجوم شبهه‏ها باشند.

آرى، مردم به وجود امام و دستپروردگان وى نياز بسيار داشتند، چه در آن زمان موج فكرى و فرهنگى بيگانه‏اى بر همه جا چيره شده بود و با خود ارمغان كفر و الحاد در قالب بحثهاى فلسفى و ترديد نسبت‏به مبادى خداشناسى، مى‏آورد. بر امام لازم بود كه بر جاى بماند و مسؤوليت‏خويش را در نجات امت‏به انجام برساند. و ديديم كه امام نيز - با وجود كوتاه بودن دوران زندگيش پس از وليعهدى - چگونه عملا وارد اين كارزار شد.

حال اگر او با رد قاطع و هميشگى وليعهدى، هم خود و هم پيروانش را به دست نابودى مى‏سپرد اين فداكارى كوچكترين تاثيرى در راه تلاش براى اين هدف مهم در برنمى‏داشت.

علاوه بر اين، نيل به مقام وليعهدى يك اعتراف ضمنى از سوى عباسيان به شمار مى‏رفت داير بر اين مطلب كه علويان نيز در حكومت‏سهم شايسته‏اى داشتند.

ديگر از دلايل قبول وليعهدى از سوى امام آن بود كه اهلبيت را مردم در صحنه سياست‏حاضر بيابند و به دست فراموشيشان نسپارند، و نيز گمان نكنند كه آنان همانگونه كه شايع شده بود، فقط علما و فقهايى هستند كه در عمل هرگز به كار ملت نمى‏آيند. شايد امام نيز خود به اين نكته اشاره مى‏كرد هنگامى كه «ابن عرفه‏» از وى پرسيد:

- اى فرزند رسول خدا، به چه انگيزه‏اى وارد ماجراى وليعهد شدى؟

امام پاسخ داد:  به همان انگيزه‏اى كه جدم على(ع) را وادار به ورود در شورا نمود.

گذشته از همه اينها، امام در ايام وليعهدى خويش چهره واقعى مامون را به همه شناساند و با افشا ساختن نيت و هدفهاى وى در كارهايى كه انجام مى‏داد، هرگونه شبهه و ترديدى را از نظر مردم برداشت.

آيا امام خود رغبتى به اين كار داشت؟

اينها كه گفتيم هرگز دليلى بر ميل باطنى امام براى پذيرفتن وليعهدى نمى‏باشد. بلكه همانگونه كه حوادث بعدى اثبات كرد، او مى‏دانست كه هرگز از دسيسه‏هاى مامون و دار و دسته‏اش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نيز تا مرگ مامون پايدار نخواهد ماند. امام بخوبى درك مى‏كرد كه مامون به هر وسيله‏اى كه شده در مقام نابودى وى - جسمى يا معنوى - برخواهد آمد.

تازه اگر هم فرض مى‏شد كه مامون هيچ نيت‏شومى در دل نداشت. با توجه به سن امام اميد زيستنش تا پس از مرگ مامون بسيار ضعيف مى‏نمود. پس اينها هيچ كدام براى توجيه پذيرفتن وليعهدى براى امام كافى نبود.

از همه اينها كه بگذريم و فرض را بر اين بگذاريم كه امام اميد به زنده ماندن تا پس از درگذشت مامون را نيز مى‏داشت، ولى برخوردش با عوامل ذى نفوذى كه خشنود از شيوه حكمرانى وى نبودند، حتمى بود. همچنين توطئه‏هاى عباسيان و دار و دسته‏شان و بسيج همه نيروها و ناراضيان اهل دنيا بر ضد حكومت امام كه اجراى احكام خدا به شيوه جدش پيامبر(ص) و على(ع) بايد پياده مى‏شد، امام را با همان مشكلات زيانبارى روبرو مى‏ساختند كه برايتان در فصل گذشته شرح داديم. در آنجا گفتيم كه حتى مردم نيز حكومت‏حق و عدل امام(ع) را در آن شرايط نمى‏توانستند تحمل كنند.

فقط اتخاذ موضع منفى درست‏بودبا توجه به تمام آنچه كه گفته شد در مى‏يابيم كه براى امام(ع) طبيعى بود كه انديشه رسيدن به حكومت را از چنين راهى پر زيان و خطر از سر بدر كند، چه نه تنها هيچ يك از هدفهاى وى را به تحقق نمى‏رساند، بلكه بر عكس سبب نابودى علويان و پيروانشان همراه با هدفها و آمالشان نيز مى‏گرديد.

بنابراين، اقدام مثبت در اين جهت‏يك عمل افتخارآميز و بى منطق قلمداد مى‏شد.

برنامه پيشگيرى امام‏اكنون كه امام رضا(ع) در پذيرفتن وليعهدى از خود اختيارى ندارد، و نه مى‏تواند اين مقام را وسيله رسيدن به هدفهاى خويش قرار دهد، چه زيانهاى گرانبارى بر پيكر امت اسلامى وارد آمده دينشان هم به خطر مى‏افتد. . . و از سويى هم امام نمى‏تواند ساكت‏بنشيند و چهره موافق در برابر اقدامات دولتمردان نشان بدهد. . . . پس بايد برنامه‏اى بريزد كه در جهت‏خنثى كردن توطئه‏هاى مامون پيش برود.

اكنون در اين باره سخن خواهيم راند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
حرم

دوباره یک غروب دلنشین
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
کوچه های خراسان

چشمه های خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
ضامن اهو

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن

سید سعید هاشمی

صحن حرم از نسیم پر بود
از پرپر یا کریم پر بود

خورشید دوباره بوسه می زد
بر چهره مهربان گنبد

گنبد پر از آفاتاب می شد
آهسته غم من آب می شد

رفتم طرف ضریح او باز
تا پر شوم از هوای پرواز

اطراف ضریح گریه ها بود
دلهای شکسته و دعا بود

دلها همه زیر بارش اشک
مانند کبوتری رها بود

عطر گل یاس در دل من
عطر صلوات در فضا بود


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
مدیریت وبلاگ

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز که به وبلاگ این بنده حقیر سر زدید  لطفا نظر یادتون نره ممنون .یا حق

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : دو شنبه 1 ارديبهشت 1393
سخنان گرانبها امام رضا (ع)

 

امام رضا, سخنان امام رضا, حدیث امام رضا

 

1. مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نيست‌ ، مگر آن‌ كه‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پيامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پيغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر كردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پريشان‌ حالى‌ است‌
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)
2.  پنهان‌ كننده‌ كار نيك‌ ( پاداشش‌ ) برابر هفتاد حسنه‌ است‌ و آشكار كننده‌كار بد سرافكنده‌ است‌ ، و پنهان‌ كننده‌ كار بد آمرزيده‌ است‌
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 160)
3.  از اخلاق‌ پيامبران‌ ، نظافت‌ و پاكيزگى‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
4.  امين‌ به‌ تو خيانت‌ نكرده‌ ( و نمى‌كند ) و ليكن‌ ( تو ) خائن‌ را امين‌ تصورنمودى‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
5.  برادر بزرگتر به‌ منزله‌ پدر است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
6.  دوست‌ هركس‌ عقل‌ او ، و دشمنش‌ جهل‌ اوست‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
7.  دوستى‌ با مردم‌ ، نيمى‌ از عقل‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
8.  به‌ درستى‌ كه‌ خداوند ، سر و صدا و تلف‌ كردن‌ مال‌ و پر خواهشى‌ را دوست‌ندارد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
9.  عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نيست‌ ، مگر اين‌ كه‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد : از اواميد خير باشد ، از بدى‌ او در امان‌ باشند ، خير اندك‌ ديگرى‌ را بسيار شمارد ، خير بسيار خود را اندك‌ شمارد ، هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ، در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ، فقر در راه‌ خدايش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد ، خوارى‌ در راه‌ خدايش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ، گمنامى‌ را از پرنامى‌ خواهانتر باشد . سپس‌ فرمود : دهمى‌ چيست‌ و چيست‌ دهمى‌ ! به‌ او گفته‌ شد : چيست‌ ؟ فرمود : احدى‌ را ننگرد جز اين‌ كه‌ بگويد او از من‌ بهتر و پرهيزگارتر است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
10.  از امام‌ رضا ( ع‌ ) سؤال‌ شد : سفله‌ كيست‌ ؟ فرمود : آن‌ كه‌ چيزى‌ دارد كه‌از ( ياد ) خدا بازش‌ دارد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
11.  ايمان‌ يك‌ درجه‌ بالاتر از اسلام‌ است‌ ، و تقوا يك‌ درجه‌ بالاتر از ايمان‌است‌ ، و به‌ فرزند آدم‌ چيزى‌ بالاتر از يقين‌ داده‌ نشده‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
12.  اطعام‌ و ميهمانى‌ كردن‌ براى‌ ازدواج‌ از سنت‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
13.  پيوند خويشاوندى‌ را برقرار كنيد گرچه‌ با جرعه‌ آبى‌ باشد ، و بهترين‌ پيوندخويشاوندى‌ ، خوددارى‌ از آزار خويشاوندان‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
14.  حضرت‌ رضا ( ع‌ ) هميشه‌ به‌ اصحاب‌ خود مى‌فرمود : بر شما باد به‌ اسلحه‌پيامبران‌ ، گفته‌ شد : اسلحه‌ پيامبران‌ چيست‌ ؟ فرمود : دعا
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 214)
15.  از نشانه‌هاى‌ دين‌ فهمى‌ ، حلم‌ و علم‌ است‌ ، و خاموشى‌ درى‌ از درهاى‌ حكمت‌است‌ . خاموشى‌ و سكوت‌ ، دوستى‌ آور و راهنماى‌ هر كار خيرى‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
16.  زمانى‌ بر مردم‌ خواهد آمد كه‌ در آن‌ عافيت‌ ده‌ جزء است‌ ، كه‌ نه‌ جزء آن‌ دركناره‌گيرى‌ از مردم‌ ، و يك‌ جزء آن‌ در خاموشى‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
17.  از امام‌ رضا ( ع‌ ) از حقيقت‌ توكل‌ سؤال‌ شد . فرمود : اين‌ كه‌ جز خدا ازكسى‌ نترسى‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
18.  به‌ راستى‌ كه‌ بدترين‌ مردم‌ كسى‌ است‌ كه‌ يارى‌اش‌ را ( از مردم‌ ) باز دارد وتنها بخورد و زير دستش‌ را بزند
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
19.  بخيل‌ را آسايشى‌ نيست‌ ، و حسود را خوشى‌ و لذتى‌ نيست‌ ، و زمامدار را وفايى‌ نيست‌ ، و دروغگو را مروت‌ و مردانگى‌ نيست‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
20.  كسى‌ دست‌ كسى‌ را نمى‌بوسد ، زيرا بوسيدن‌ دست‌ او مانند نماز خواندن‌ براى‌اوست‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
21.  به‌ خداوند خوشبين‌ باش‌ ، زيرا هركه‌ به‌ خدا خوشبين‌ باشد ، خدا با گمان‌خوش‌ او همراه‌ است‌ ، و هركه‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ اندك‌ خشنود باشد ، خداوند به‌ كردار اندك‌ او خشنود باشد ، و هركه‌ به‌ اندك‌ از روزى‌ حلال‌ خشنود باشد ، بارش‌ سبك‌ و خانواده‌اش‌ در نعمت‌ باشد و خداوند او را به‌ درد دنيا و دوايش‌ بينا سازد و او را از دنيا به‌ سلامت‌ به‌ دار السلام‌ بهشت‌ رساند
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
22.  ايمان‌ چهار ركن‌ است‌ : توكل‌ بر خدا ، رضا به‌ قضاى‌ خدا ، تسليم‌ به‌ امرخدا ، واگذاشتن‌ كار به‌ خدا
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
23.  از امام‌ رضا درباره‌ بهترين‌ بندگان‌ سؤال‌ شد . فرمود : آنان‌ هرگاه‌ نيكى‌كنند خوشحال‌ شوند ، و هرگاه‌ بدى‌ كنند آمرزش‌ خواهند ، و هرگاه‌ عطا شوند شكر گزارند ، و هرگاه‌ بلا بينند صبر كنند ، و هرگاه‌ خشم‌ كنند . درگذرند
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
24.  كسى‌ كه‌ فقير مسلمانى‌ را ملاقات‌ نمايد و بر خلاف‌ سلام‌ كردنش‌ بر اغنيا براو سلام‌ كند ، در روز قيامت‌ در حالى‌ خدا را ملاقات‌ نمايد كه‌ بر او خشمگين‌ باشد
(عيون‌ اخبار الرضا ، ج‌ 2 ، ص‌ 52)
25.  از حضرت‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) درباره‌ خوشى‌ دنيا سؤال‌ شد . فرمود : وسعت‌ منزل‌و زيادى‌ دوستان‌  
(بحار الانوار ، ج‌ 76 ، ص‌ 152)
26.  زمانى‌ كه‌ حاكمان‌ دروغ‌ بگويند ، باران‌ نبارد و چون‌ زمامدار ستم‌ ورزد ،دولت‌ ، خوار گردد ، و اگر زكات‌ اموال‌ داده‌ نشود چهار پاپان‌ از بين‌ روند
(بحار الانوار ، ج‌ 73 ، ص‌ 373)
27.  هر كس‌ اندوه‌ و مشكلى‌ را از مؤمنى‌ برطرف‌ نمايد ، خداوند در روز قيامت‌اندوه‌ را از قلبش‌ برطرف‌ سازد
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 268)
28.  بعد از انجام‌ واجبات‌ ، كارى‌ بهتر از ايجاد خوشحالى‌ براى‌ مؤمن‌ ، نزدخداوند بزرگ‌ نيست‌
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
29.  بر شما باد به‌ ميانه‌روى‌ در فقر و ثروت‌ ، و نيكى‌ كردن‌ چه‌ كم‌ و چه‌ زياد ،زيرا خداوند متعال‌ در روز قيامت‌ يك‌ نصفه‌ خرما را چنان‌ بزرگ‌ نمايد كه‌ مانند كوه‌ احد باشد
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)
30.  به‌ ديدن‌ يكديگر رويد تا يكديگر را دوست‌ داشته‌ باشيد و دست‌ يكديگر رابفشاريد و به‌ هم‌ خشم‌ نگيريد
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
31.  بر شما باد راز پوشى‌ در كارهاتان‌ در امور دين‌ و دنيا . روايت‌ شده‌ كه‌" افشاگرى‌ كفر است‌ " و روايت‌ شده‌ " كسى‌ كه‌ افشاى‌ اسرار مى‌كند با قاتل‌ شريك‌ است‌ " و روايت‌ شده‌ كه‌ " هرچه‌ از دشمن‌ پنهان‌ مى‌دارى‌ ، دوست‌ تو هم‌ بر آن‌ آگاهى‌ نيابد "
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
32.  آدمى‌ نمى‌تواند از گردابهاى‌ گرفتارى‌ با پيمان‌شكنى‌ رهايى‌ يابد ، و ازچنگال‌ عقوبت‌ رهايى‌ ندارد كسى‌ كه‌ با حيله‌ به‌ ستمگرى‌ مى‌پردازد
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 349)
33.  با سلطان‌ و زمامدار با ترس‌ و احتياط همراهى‌ كن‌ ، و با دوست‌ با تواضع‌ ،و با دشمن‌ با احتياط ، و با مردم‌ با روى‌ خوش‌
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)
34.  هر كس‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ كم‌ از خدا راضى‌ باشد ، خداوند از عمل‌ كم‌ او راضى‌باشد
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)
35.  عقل‌ ، عطيه‌ و بخششى‌ است‌ از جانب‌ خدا ، و ادب‌ داشتن‌ ، تحمل‌ يك‌ مشقت‌است‌ ، و هر كس‌ با زحمت‌ ادب‌ را نگهدارد ، قادر بر آن‌ مى‌شود ، اما هر كه‌ به‌ زحمت‌ بخواهد عقل‌ را به‌ دست‌ آورد جز بر جهل‌ او افزوده‌ نمى‌شود
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 342)
36.  به‌ راستى‌ كسى‌ كه‌ در پى‌ افزايش‌ رزق‌ و روزى‌ است‌ تا با آن‌ خانواده‌ خود را اداره‌ كند ، پاداشش‌ از مجاهد در راه‌ خدا بيشتر است‌
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 339)
37.  پنج‌ چيز است‌ كه‌ در هر كس‌ نباشد اميد چيزى‌ از دنيا و آخرت‌ به‌ او نداشته‌ باش‌ : كسى‌ كه‌ در نهادش‌ اعتماد نبينى‌ ، و كسى‌ كه‌ در سرشتش‌ كرم‌ نيابى‌ ، و كسى‌ كه‌ در خلق‌ و خوى‌اش‌ استوارى‌ نبينى‌ ، و كسى‌ كه‌ در نفسش‌ نجابت‌ نيابى‌ ، و) كسى‌ كه‌ از خدايش‌ ترسناك‌ نباشد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
38.  هرگز دو گروه‌ با هم‌ روبه‌رو نمى‌شوند ، مگر اين‌كه‌ نصرت‌ و پيروزى‌ با گروهى‌است‌ كه‌ عفو و بخشش‌ بيشترى‌ داشته‌ باشد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
39.  مبادا اعمال‌ نيك‌ و تلاش‌ در عبادت‌ را به‌ اتكاى‌ دوستى‌ آل‌ محمد ( ع‌ ) رهاكنيد ، و مبادا دوستى‌ آل‌ محمد ( ع‌ ) و تسليم‌ براى‌ آنان‌ را به‌ اتكاى‌ عبادت‌ از دست‌ بدهيد ، زيرا هيچ‌ كدام‌ از اين‌دو به‌ تنهايى‌ پذيرفته‌ نمى‌شود
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
40.  عبادت‌ پر روزه‌ داشتن‌ و نماز خواندن‌ نيست‌ ، و همانا عبادت‌ پر انديشه‌كردن‌ در امر خداست‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
41.  كسى‌ كه‌ نعمت‌ دارد بايد كه‌ بر عيالش‌ در هزينه‌ وسعت‌ بخشد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
42.  هرچه‌ زيادى‌ است‌ نياز به‌ سخن‌ زيادى‌ هم‌ دارد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
43.  كمك‌ تو به‌ ناتوان‌ بهتر از صدقه‌ دادن‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
44.  به‌ آن‌ حضرت‌ گفته‌ شد : چگونه‌ صبح‌ كردى‌ ؟ فرمود : با عمر كاسته‌ ، و كردارثبت‌ شده‌ ، و مرگ‌ بر گردن‌ ما و دوزخ‌ دنبال‌ ما است‌ ، و ندانيم‌ با ما چه‌ شود
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
45.  سخاوتمند از طعام‌ مردم‌ بخورد تا از طعامش‌ بخورند ، و بخيل‌ از طعام‌ مردم‌نخورد تا از طعامش‌ نخورند
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
46.  ما خاندانى‌ باشيم‌ كه‌ وعده‌ خود را وام‌ دانيم‌ چنانچه‌ رسول‌ خدا ( ص‌ )كرد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
47.  هيچ‌ بنده‌ به‌ حقيقت‌ كمال‌ ايمان‌ نرسد تا سه‌ خصلتش‌ باشد : بينايى‌ در دين‌ ، و اندازه‌دارى‌ در معيشت‌ ، و صبر بر بلاها
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 471)
48.  به‌ ابى‌ هاشم‌ داود بن‌ قاسم‌ جعفرى‌ فرمود : اى‌ داود ما را بر شما به‌ خاطر رسول‌ خدا ( ص‌ ) حقى‌ است‌ ، و شما را هم‌ بر ما حقى‌ است‌ ، هر كه‌ حق‌ ما را شناخت‌ رعايت‌ او بايد ، و هر كه‌ حق‌ ما را نشناخت‌ حقى‌ ندارد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 471)
49.  با نعمتها خوش‌ همسايه‌ باشيد ، كه‌ گريز پايند ، و از مردمى‌ دور نشوند كه‌ باز آيند
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
50.  ابن‌ سكيت‌ به‌ آن‌ حضرت‌ گفت‌ : امروزه‌ حجت‌ بر مردم‌ چيست‌ ؟ در پاسخ‌فرمود : همان‌ عقل‌ است‌ كه‌ به‌ وسيله‌ آن‌ شناخته‌ مى‌شود آن‌ كه‌ راستگو است‌ از طرف‌ خدا و از او باور مى‌كند ، و آن‌ كه‌ دروغگو است‌ و او را دروغ‌ مى‌شمارد ، ابن‌ سكيت‌ گفت‌ : به‌ خدا اين‌ است‌ پاسخ‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
جملات زیبا

 

 

گویند زیارت تو حج فقراست؛

بر گنبد و بارگاهت از دور سلام ...

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام»

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
بدون شرح(2)


نگاهم رو به‌ روی تو بلاتکلیف می‌ ماند ...

که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم ...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
یا ابلحسن ادرکنی

 

اینجا بهشت است اندکی منزل کنید

 

Imam Reza , Mashhad , حرم مطهر امام رضا صحن آزادي

 

هنوز بر سر بام تو جا نكرده دلم

هنوز درد دلم را دوا نكرده دلم

هنوز از دل خسته نيامده آهي

خراب، عالم امكان چرا نكرده دلم

ز سوي غيب نشسته‌است دست بر سينه

وگرنه صبر بر اين ماجرا نكرده دلم

قرار بود دلم را حرم نگه داري

يقين كه با دل‌تان خوب تا نكرده دلم

ببين دوباره دلم بين جلوه‌ها گم شد

ولي هنوز دلت را رها نكرده دلم

چه درس‌ها كه ز يك كربلا به من دادي

و حق لطف شما را ادا نكرده دلم

جواب اين‌كه ز عشقش چراا ندادي جان؟

به عاشقيش هنوز ادعا نكرده دلم

مرا كه سخت فقيرم، به خويش وا مگذار

هراس دارم از اين‌كه خدا نكرده دلم...

به دست دشمنتان باز بي‌وفا گردد

و حق گواست چه شب‌ها صدا نكرده دلم...

كه از حريم شمايم خدا جدا نكند

و از خداي جز اين‌ام دعا نكرده دلم

اگرچه كرببلا رفته‌ام ولي جايي

چو صحن قدس هنوزم صفا نكرده دلم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
مرا کبوتر حرم کن

 

سلام آقا حرفی برا زدن ندارم چی بگم اصلا چی دارم بگم فقط میتونم بگم

معرفت کبوترهای حرمت بیشتر ازمنه اونا جایی غیر از خونه شما نمی روند

بی وفایی من کجا و وفای کبوترات کجا

درياي من! درون نگاهت شناورم

بر گنبد زلال ضريحت، کبوترم

مي آمدم کنار تو اي ناجي بزرگ!

هر وقت سقف فاجعه مي ريخت بر سرم

شرمنده ام که اين همه زخم کبود را

هر روز و شب به محضر پاکت مي آورم

کي مي شود هميشه صبورم! بزرگ سبز!

يک آسمان ترانه برايت بياورم

امشب دوباره رو به ضريحت نشسته ام

تو آسمانِ آبي و من يک کبوترم


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
بدون شرح
 
 
 
 
 
حرم مطهر امام رضا(ع) درآستانه نيمه شعبان
 
 يا امام رضا
آواره صحرا و بیابان شده ام
سودا زده طره جانان شده ام
 
همراه فرشتگان و جبریل امین
جاروکش کعبه خراسان شده ام
 
خوشبخت تر از مرا نشانم بدهید
دیوانه زنجیری سلطان شده ام
 
این معجزه پنجره فولاد رضاست
امروز اگر اهل و مسلمان شده ام
 
از اسفل سافلین رسیدم به بهشت
ضرب المثل حلقه مستان شده ام
 
ما را کرمش داد ز هر غصه نجات
بر معرفت و مرام سلطان صلوات
 
امروز اگر مقام و جایی دارم
خاک قدم همچو شمایی دارم
 
گفتند که دیوانه شدم حرفی نیست
من نیز در این جهان خدایی دارم
 
من ناز طبیبان جهان را نکشم
آقای من اسمه دوایی دارم
 
در خانه قبر هم غریبی نکشم
ای مردم عجب شاه وفایی دارم
 
آقا یکی از شروط توحید تویی
مدیون توام اگر خدایی دارم
 
لطف تو نشاند بین قلبم ایمان
صد شکر مسلمان تو ام یا سلطان
 
ممنون عطای توست هر بیچاره
مستاجر لطف توست هر آواره
 
چشمان سیات معدن اکسیر است
بیهوده طلا نگشت سنگ خاره
 
هستی تو و روی غصه ها کم گشته
باز است هنوز باب و راه چاره
 
این حسرت صبح و شام اسرافیل است
یک صبح زند به عشق تو نقاره
 
دیوانه به سوی مشهدت می آیم
دیوانه تر از حرم روم هر باره
 
یک قبر وَ این همه کرم ایوالله
این قدر گدا و یک حرم ایوالله
 
قربان کبوتران میخانه تو
قربان خمار جام و پیمانه تو
 
هر قدر صفا که هست در بین بهشت
یک جا شده نذر و هدیه بر خانه تو
 
هر لحظه زمین دور سرت می گردد
خورشیدی و عالم است پروانه تو
 
ناگاه فقیر بی نوا حاتم شد
تا خورد قسم به جان دردانه تو
 
یک مرتبه عقل من به کار افتاد و
یک عمر شدم غلام و دیوانه تو
 
صد شکر که با خودت رفیقم کردی
وابسته ی بر صحن عتیقم کردی
 
یک شعبه ز مشهد شما شد این دل
یعنی که مرا تو کرده ای باز خجل
 
بد بخت تر از تمام دنیا هستم
یک لحظه اگر زمن بگردی غافل
 
من شاعر افتخاریت می گردم
توفیق نبود تا شوم چون دعبل
 
بی نام حسین و گریه و سینه زنی
انگار زیارتت بگردد باطل
 
از صحن و سرات کربلایم بردی
یعنی که شده است عشق و حالم کامل
 
ای کاش شبی یابن شبیبت باشم
در روضه کربلا حبیبت باشم
 
هرکس که کریم است گدا می خواهد
یک صحن پر از بروبیا می خواهد
 
پیگیر دوای درد ما نیست کسی
پیگیری کار ما وفا می خواهد
 
صاحب نفس و روسیه و پیر و جوان
هر کس به طریقی از شما می خواهد
 
این شاعر دل شکسته ات جای عبا
پیراهن مشکی تو را می خواهد
 
بالاتر از آنی که به دادم نرسی
آقا دل من کرببلا می خواهد
 
دل را به کرمخانه لطفت بستیم
ما منتظر رزق محرم هستم

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
یا امام رضا(ع)

کسی بی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد       بدون واسطه هم دم از احد نخواهد زد
   گدای کوی رضا شو که این امام رئوف        به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد

من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج

شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج

بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز

تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج




دل همیشه غریبم هوایتان كرده است

هواى گریه پایین پایتان كرده است

و گیوه‏هاى مرا رد پاى غمگینت

مسافر سحر كوچه هایتان كرده است

خداش خیر دهد آن كسى كه بال مرا

كبوتر حرم باصفایتان كرده است

چگونه لطف ندارى به این دو چشمى كه

كنار پنجره هایت صدایتان كرده است

چگونه از تو نگیرم نجات فردا را

خدا براى همین‏ها سوایتان كرده است

چرا امید ندارى مدینه برگردى

مگر نه آنكه خدا هم دعایتان كرده است

میان شهر مدینه یگانه خواهرتان

چه نذرهاى بزرگى برایتان كرده است

تو آن نماز غریب همیشه‏ها هستى

كه كوچه‏هاى خراسان قضایتان كرده است

سپیده‏اى و به رنگ شفق در آمده‏اى

كدام زهر ستم جابجایتان كرده است





دوستان امشب رضا می خواندم

                      آن غریب    اشنا   می خواندم

                       غربت دل تا كه     نام  او گرفت

                      آستان   ضامن    اهو     گرفت

                       بر ده ام دلرا   كنار خانه   ات

                     تا كنار    صحن سقا خانه ات

                زایری  سر گشته و دلخسته ام

                   سالها دلرا   دخیلت بسته  ام

                در هوای گنبدت پر می كشم

               تا به سقا خانه ات   سر می كشم
 
                خاك ما  منهای تو    یعنی   كویر
 
                جمله  ی  اسلام اما  بی غدیر

                 من شنیدم ضامن  ا هو شدی

                یا كفیل   درد و    داغ   اوشدی

                بند را از   پای او        وا كرده ای

             بچه هایش   را تو پیدا كرده ای

             كاش ماهم بچه اهو میشدیم

           راحت واسوده جون او میشدیم

           در شب ما هم شكوفا میشدی

               در قیامت ضامن ما میشدی

 

شاعر سید محمد رضا هاشمی زاده







قلبى شكست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره مى‏زنند...  مریضى شفا گرفت

دیدى كه سنگ در دل آئینه آب شد
دیدى كه آب حاجت آئینه را گرفت

خورشیدى آمد و به ضریح تو سجده كرد
اینجا براى صبح خودش روشنا گرفت

پیغمبرى رسید در این صحن پر ز نور
در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

از آن طرف فرشته‏اى از آسمان رسید
پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت

زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتفاء گرفت

چشمى كنار اینهمه باور نشست و بعد
عكسى به یادگار از این صحنه‏ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزدیك مى‏شوم
شعرم تمام فاصله‏ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد مى‏روم
جایى كه دل شكت و مریضى شفا گرفت





این آفتاب مشرقی بی کسوف را
ای ماه ! سجده آر و بسوزان خسوف را

لاتقربوا الصلوه مخوانید و بنگرید
این مستی به هم زده نظم صفوف را

نقاره ها به رقص کشاند اهل زهد را
شاعر نمود وصف تو هر فیلسوف را

می ترسم از صفای حرم با خبر شود
حاجی و نیمه کاره گذارد وقوف را

این واژه ها کم اند برای سرودنت
باید خودم بچینم از نو حروف را

روح القدس بیا نفسی شاعری کنیم
خورشید چشم های امام رئوف را

محمد مهدی سیار




نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند

زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند

بوی غذای حضرتی و این همه گدا
مهمان نوازهای حرم سفره چیده اند





محبوب رضاست هر كه دل ریش تر است
از كعبه صفای این حرم بیشتر است
آنجاست طبیبی كه ندارد نوبت
هر دل كه شكسته تر بود پیش تر است




در خاطرم از تو اشتیاقی مانده است
طرح حرم و صحن و رواقی مانده است
ای ضامن دل‏های غریبان اینجا
یک آهوی بی‏پناه باقی مانده است





زائر امام رضا
قربون  گرد و غبار حرمت
 قربون این حرم  محترمت
قربون  عاشقای دیوونت
 قربون مهمونای تو خونَت
ای همه امید من،فدات بشم
اومدم اینجا که تا گدات بشم
چی میشه  یک نظری به من کنی
همه دردامو ریشه کن کنی 
دوست دارم پا روی چشمام بذاری
دیگه هیچ وقت پاهاتو بر نداری
آقاجون می خوام وفاداری کنی
بعد مردن تو منو یاری کنی






می زنم  بوسه  به صد  عجز به خاک حرمت
ای  فدای   تو   و  خاک   حرم   محترمت
نه که  امروز  به  دست  تو  بُوَد   دیده   من
چشمم  از  رو ز ازل  بوده  به دست کرمت
موقع دادن جان دیده  به     راهت    دارم
تا    بیایی   و   به   چشمم   بگذاری   قدمت






محبوب رضاست هر كه دل ریش تر است         از كعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طبیبی كه ندارد نوبت                   هر دل كه شكسته تر بود پیش تر است



از عرش سلام سرمدی آوردند  ..... آیینه ی حسن سرمدی آوردند 
با آمدن رضا از باغ بهشت  ..... یک دسته گل محمدی آوردند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
شعر مریم سقلاطونی برای امام رضا(ع)

گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند

دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند

در لباس خادمان مهربانت، آفتاب

صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند

ماه هر شب کنج بست "شیخ حر عاملی"

یاد معصومیت آن بچه آهو می کند

یاد معصومیت آن بچه آهو ...یاد تو

کوچه های شهر را لبریز "یا هو " می کند

باد، هم مثل نگهبان درت... بدو ورود

غصه را از شانه های خسته، پارو می کند

عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت

هر که می آید حرم ... این عطر را بو می کند

×××

...خادمی می گفت که... آقا به وقت بدرقه

دست زائر را پر از گل های شب بو می کند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
یا علی بن موسی رضا

 

چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !
 
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !
 
به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !
 
وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت
افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !
 
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !
 
مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !
 
یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !
 
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !
 
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانه‌ات  
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !
 
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !
 
یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !
 
از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393

ورو خواب دیدم ,تورویادمه
همون شب که لالاییِ مادرم...
داره بوی عطرت بهم میرسه
توی خلوت کوپه ی آخرم

توروخواب دیدم , تورویادمه
دلم کفتراتو بغل کرده بود
یه گوشه توی دفتر حاجتش
یه شاعر نگاتو غزل کرده بود

دارم میرسم ,میرسه گنبدت
هوای چشام باز بارونیه
چرا حال اینجا یه جور دیگه ست؟
چرا عشق کم نیست  ؟ارزونیه
...
ضریح تو نزدیکه ,راهش کمه
غریبی که ازراه دور اومده
نوشتن:(به خورشید هشتم سلام)
به پابوسیِ ماه دور اومده
...

مگه دست من میرسه دست تو؟
صف عاشقاتو ببین پرشده
خودآسمونم نشسته زمین
نگا کن نگا کن زمین پرشده

میشینم همینجا نگات میکنم
کنارزنی که شبیه منه
داره غرق تو میشه حس می کنم
تورو توی اشکاش صدا میزنه

یه گوشه  یکی  زل زده سوی تو
میدونم میدونی دلش خونه نه ؟
داره عاشقت میشه باهر نگاش
مث عشق لیلی به مجنونه ,نه ؟

یکی توی سجده ست چن ساعته
همه عاشق  صحن وسجاده ان
مث کفترات  توی هفت آسمون
به گلدسته های تو دل داده ان

یه بچه کنارغم مادرش
نشسته  به دستای تو زل زده
چه معصومِ ,انگاری از چشم هاش
 به چشمای معصوم تو پل زده

...
چقد عاشقات پاک وخوبن آقا
میذاری منم خاک پاشون بشم؟
آخه عاشق عاشقاتم شدم
فدای امام رضا(ع) شون بشم
.....

سفر...روز آخر...یه بغض عجیب
نگات میکنم بانگاهِ ترم
داری دور میشی ..دارم میرسم
توی خلوت کوپه ی آخرم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد